Web Analytics Made Easy - Statcounter

مدرن دیپلماسی می‌نویسد: آمریکا به دنبال "بین المللی‌کردنِ" روند تحولات اخیر ایران است تا شاید از این طریق بتواند تا جای ممکن کارت‌ها و اهرم‌های فشار خود را علیه ایران تقویت کند و این کشور را از مدار توسعه روابط با قدرت‌های شرقی دور و بار دیگر به سمت مذاکره و تعامل با خود در مورد موضوعات مهم و راهبردی نظیر مساله هسته‌ای تهران و یا نفوذ منطقه‌ای آن بکشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی به طور خاص ضمن اشاره به کنشگری‌های دیپلماتیک و میدانی دولت آمریکا در رابطه با تحولات اخیر کشورمان به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت بایدن از طریق بین المللی کردنِ اغتشاشات در ایران سعی دارند تا اهرم‌های فشار متنوع و گسترده‌ای را علیه ایران ایجاد کنند تا از این طریق از همکاری‌های فزاینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان ایران و محور قدرت‌های شرقی به ویژه با روسیه جلوگیری کنند و بار دیگر بتوانند با ایران در مورد موضوعات مهم و حیاتی نظیر نفوذ منطقه‌ای ایران و یا مساله هسته‌ای این کشور که روندی رو به رشد و پیشرفت دارد، گفتگو و رایزنی داشته باشند و به توافقاتی دست یابند.

پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در این رابطه می‌نویسد: «یکی از نکات جالب در مورد تحولات اخیر در ایران این است که غرب و به طور خاص دولت آمریکا علی رغم لفاظی‌های گسترده علیه ایران، همچنان در پسِ پرده به دنبال دستیابی به یک توافق با تهران در مورد سیاست خارجی و امنیتی این کشور در حوزه بین المللی هستند.

در این راستا اخیرا "حسین امیرعبداللهیان" وزیر خارجه ایران در موضع گیری گفته است که "آمریکا و شمار دیگری از کشور‌های غربی در مورد تحولات داخلی ایران دست به تنش زایی و ایجاد چالش می‌زنند، زیرا آن‌ها به دنبال آن هستند تا ایران را در میز مذاکره (جهت احیای توافق برجام) مجبور به اعطای برخی امتیازات مطلوبِ خود کنند". البته که در این رابطه، رابرت مالی نماینده ویژه دولت آمریکا در مساله ایران و مذاکره کننده ارشد این کشور در روند مذاکرات احیای برجام نیز موضع گیری‌های خاصی را داشته است.

رابرت مالی ادعا می‌کند: "تقابل ایران با تحولات جاری در این کشور، با تحریم‌های بیشتری از سوی غرب همراه خواهد شد. این تحریم‌ها حضور بین المللی ایران را محدود‌تر می‌کنند و این مساله پیوند‌های ایران با کشور‌هایی نظیر روسیه را تقویت می‌کند. دراین چهارچوب نیز با تقویت پیوند‌های ایران با روسیه، غرب باز هم تحریم‌های بیشتری را علیه ایران تحمیل خواهد کرد. البته که در این فضا، دیپلماسی هسته‌ای با ایران نیز تا حد زیادی تضعیف خواهد شد. از این رو، آمریکا از هر اقدامی جهت تشدید فشار‌ها علیه ایران استفاده خواهد کرد".

در واقع، رابرت مالی به نوعی اعتراف می‌کند که دولت بایدن خود یکی از مولفه‌ها و کنشگران اصلی در چهارچوب تحولات جاری در داخل ایران است. مهم‌تر از همه اینکه وی به این نکته نیز اشاره می‌کند که علی رغم مواضع سخت و قوی ایران در چهارچوب مذاکرات اتمی با غرب، دولت‌های غربی و به طور خاص آمریکا همچنان امید دارند که ایران به میز مذاکره با آن‌ها بازگردد. این مساله به ویژه زمانی بیش از پیش می‌تواند رنگ واقعیت به خود گیرد که ایران از پیوند‌های نزدیک خود با روسیه صرف نظر کند.

رابرت مالی در جریان یک مصاحبه دیگر با خبرگزاری بلومبرگ نیز مدعی شده: "اکنون ما می‌توانیم تفاوت و تمایزی روشن و صریح را میان چشم انداز‌های قطع ارائه کمک‌های تسلیحاتی از سوی ایران به روسیه و همچنین حمایت از مردم ایران ایجاد کنیم".

در این چهارچوب، رابرت مالی عملا اعتراف می‌کند که آمریکا نسبت به توسعه توانمندی‌های نظامی ایران و فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی ایرانی به دیگر کشور‌ها عمیقا نگران است و این مساله را در رابطه با ایران به مثابه یک خط قرمز جدی برای خود ارزیابی می‌کند که تهران نباید آن را نقض کند.

در واقع، رابرت مالی عملا رویکرد آمریکا به تحولات اخیر ایران را به سیاست خارجی و امنیتی ایران در رابطه با جنگ اوکراین و همکاری‌های راهبردی تهران-مسکو مرتبط می‌سازد. نخستین نشانه از اینکه دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همچنین نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیلی بر پیوند‌های نظامی میان ایران و روسیه متمرکز شده اند، در اواخر ماه جولای سال جاری میلادی آشکار شد. زمانی که مشاور امنیت ملی آمریکا "جیک سالیوان" در جریان یک گفتگوی رسانه‌ای ادعا کرد که ایران به دنبال فروش پهپاد به روسیه است.

وی مدعی شد که ایران پیشتر نسبت به آموزش پرسنل روسی جهت استفاده از پهپاد‌های ایرانی مبادرت کرده است. تنها اندکی پس از طرح این ادعا، سالیوان بار دیگر و این مرتبه شدیدتر بر ادعا‌های خود علیه ایران تاکید نمود و جنگ رسانه‌ای و روانی فراگیری را علیه تهران به راه انداخت.

در این چهارچوب، زمان بندی طرح ادعا‌ها و جنحال سازی‌های سالیوان علیه ایران را باید کاملا با دقت مورد توجه قرار داد. این جوسازی‌ها همزمان با سفر "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه به ایران در تاریخ 19 جولای اتفاق افتاد. رایزنی‌های پوتین در تهران با مقام‌های راشد ایرانی تا حد زیادی مبین این پیام بود که مسکو بنا دارد تا با تهران روابط راهبردی گسترده‌ای را تعریف کند. روابطی که در نوع خود حامل پیامد‌ها و تبعات گسترده‌ای برای سیاست منطقه‌ای و بین المللی می‌باشند.

رایزنی‌های پوتین در ایران طیف متنوعی از مسائل نظیر جنگ اوکراین، معادله سوریه، رژیم تحریم‌های غرب، سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر دلار زدایی، ژئوپلیتیک انرژی، کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب، همکاری‌های دفاعی میان تهران-مسکو و دیگر مسائل را در برگرفته است. در واقع اینطور به نظر می‌رسد که ایران و روسیه در چهارچوب اهداف و منافع متجانس و هماهنگ خود، در مورد برخی موضوعات راهبردی و هنجاری به اشتراک نظر رسیده اند.

پس از رایزنی‌های پوتین در جریان سفر به تهران، فرمانده ستاد کل نیرو‌های مسلح ایران ژنرال "حسن باقری" نیز در اواسط ماه اکتبر به روسیه سفر کرد و با وزیر دفاع روسیه دیدار و گفتگو نمود. مساله‌ای که در نوع خود حامل این سیگنال و پیام به ویژه برای کشور‌های غربی بوده که روابط نظامی میان دو کشور ایران و روسیه کاملا رو به جلو است و به نقطه‌ای حساس و تعیین کننده‌ای رسیده است.

چند هفته پس از سفر ژنرال باقری به روسیه، دبیر شورای امنیت ملی روسیه "نیکلای پاترشوف" نیز به تهران سفر کرد و در مورد برخی مسائل مرتبط با همکاری‌های ایران و روسیه در حوزه امنیتی و همچنین برخی دیگر از مشکلات بین المللی، با مقام‌های ایرانی دیدار و رایزنی کرد.

رسانه‌های روسی گفته اند که پاترشوف در تهران در مورد آخرین وضعیت جنگ اوکراین و تلاش‌های مشترک تهران و مسکو جهت مقابله با مداخله گری کشور‌های غربی در امور داخلی دو کشور، رایزنی‌هایی را با "علی شمخانی" همتای ایرانی خود داشته است. پاترشوف همچنین با "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور ایران نیز دیدار داشته است.

در این چهارچوب می‌توان گفت که نزدیکی فزاینده ایران با محورِ قدرت‌های شرقی به ویژه روسیه، تا حد زیادی غرب و به طور خاص آمریکا را نگران کرده است. در این رابطه واشینگتن حتی این سیگنال را نیز به طرف ایرانی می‌دهد که اگر ایرانی‌ها از روابط راهبردی خود با روسیه عقب نشینی کنند و این روابط را به حالت توقف درآورند، آمریکا آماده است که بار دیگر تعامل با ایران را از سر گیرد و حتی به یک توافق جدیدِ اتمی با این کشور نیز برسد.

در این راستا جالب است که "رافائل گروسی" دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در موضع گیری قابل تاملی به تازگی تاکید کرده که این نهاد بین المللی هیچ سند و مدرکی دال بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات اتمی است به دست نیاورده است. موضع گیری که در نوع خود نشان می‌دهد که جهت احیای روند مذاکرات برجامی با ایران، هیچ مانع و یا محدودیت سیستماتیکی نیز وجود ندارد و تنها مشکل کار این است که ایران جهت‌گیری‌های جدیدی را در عرصه سیاست خارجی خود نشان می‌دهد.

ایران به خوبی فهمیده که صِرف تعامل با غرب تامین کننده منافع آن نیست و در عین حال روسیه نیز در فضای جهانِ چند قطبی، ایران را متحدی قابل اتکا برای خود می‌بیند. جالب اینکه اخیرا "علی باقری" مذاکره کننده ارشد ایران در روند مذاکرات اتمی وین که معاون وزیر خارجه این کشور نیز است، در سفری به مسکو با همتای روسی خود در مورد طیف متنوعی از موضوعات نظیر مساله هسه‌ای ایران، سوریه، جنوب قفقاز و افغانستان و همچنین حوزه‌های محتمل همکاری میان تهران و مسکو، رایزنی‌هایی را انجام داده است.

جدیدترین دور از رایزنی‌های ایران و روسیه، توجهات زیادی را در واشینگتن به خود جلب کرده است و مقام‌های تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا به طور خاص تاکید داشته اند که تحولات اخیر ایران می‌تواند در این کشور در بلند مدت ایجاد بی ثباتی کند. این در حالی است که احتمالا علی باقری کنی در جریان سفر به مسکو با مقام‌های روسی در مورد مانور‌های نظامی هوایی اخیر اسرائیل و آمریکا که عمدتا با هدف حمله به تاسیسات اتمی ایران انجام می‌شوند رایزنی‌هایی داشته است.

صِرف برگزاری این مانور‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها وضعیت و موضع خود در رابطه با ایران را در حالتی اضطراری و فوق العاده دیده اند. تاکید ایران بر انجام غنی سازی 60 درصدی تا حد زیادی واشینگتن را نگران کرده است. در این فضا، اینکه آمریکا و متحدانش تصمیم بگیرند که علیه تاسیسات اتمی ایران دست به حمله نظامی بزنند، می‌توانند تبعات و پیامد‌های گسترده و غیرقابل پیش بینی را به همراه داشته باشد.

البته که این تبعات صرفا به ایران محدود نمی‌شوند و بازار جهانی انرژی را که مدت هاست به دلیل تحریم‌های غرب علیه روسیه به دلیل جنگ اوکراین، دچار بی ثباتی شده را بی ثبات‌تر از هر زمان دیگری خواهد کرد. در این فضا، آمریکا به دنبال بین المللی کردنِ روند تحولات اخیر ایران است تا شاید از این طریق بتواند تا جای ممکن کارت‌ها و اهرم‌های فشار خود را علیه ایران تقویت کند و آن را از مدار توسعه روابط با قدرت‌هایی شرقی، دور و بار دیگر به سمت مذاکره و تعامل با خود در مورد موضوعات مهم و راهبردی نظیر مساله هسته‌ای تهران و یا نفوذ منطقه‌ای آن بکشد.»

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: پایگاه خبری مدرن دیپلماسی اغتشاشات در ایران تحولات ایران تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت بایدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا تحولات اخیر ایران مدرن دیپلماسی علیه ایران ایران و روسیه جنگ اوکراین سیاست خارجی تا حد زیادی رابرت مالی بین المللی طور خاص امنیت ملی موضع گیری تحریم ها بار دیگر منطقه ای کشور ها هسته ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۲۸۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق

بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است.

سرویس سیاست مشرق- رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی هفته‌های اخیر مصاحبه‌های هدفمندی را در تقابل با ماهیت و کارکرد فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران صورت داده که بر خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، منبعث از نظرات کارشناسی و حقوقی آژانس نیست!

کاخ سفید، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی با توجه به نزدیک شدن به سال ۲۰۲۵ میلادی (زمان تعیین شده در خصوص فعالسازی بند غروب آفتاب) میان دو گزینه «دفرمه سازی برجام» یا «خروج رسمی برجام» مردد مانده‌اند.

از سوی دیگر، جایگزینی برجام با توافقی جدید نیز مستلزم چینش دوباره میز مذاکرات و آماده سازی پیش شرطها و لوازمی است که واشنگتن و تروییکای اروپایی قابلیت آن را (حداقل در برهه کنونی) ندارند.

از این رو باید در ماورای مواضع شورای حکام و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اهداف کلان، میان مدت و خرد غرب را از پمپاژ ادعاهای اخیر علیه ایران مدنظر قرار داد. پیش فرض قطعی ما در این روند، همپوشانی مطلق گروسی با سیاستگذاران غربی مذاکرات هسته‌ای است.

گزاره‌های ادعایی گروسی

در اینجا به برخی گزاره‌های ادعایی مطرح شده از سوی رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که طی ماهها و هفته‌های اخیر به کرات مورد تاکید قرار گرفته، متمرکز می‌شویم:

۱- ایران از زمان شکست مذاکرات هسته‌ای به طور چشمگیری به ساخت بمب هسته‌ای نزدیک‌تر شده است.

۲- هیچ کشوری که هنوز بمب اتمی ندارد، اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنی‌سازی نمی‌کند. ایران بیش از آنچه برای ساخت بمب هسته‌ای نیاز دارد، اورانیوم غنی شده تولید کرده است.

۳- غنی سازی ۹۰ درصدی برای ساختن بمب اتمی لازم است، اما غنی سازی ۶۰ درصدی تقریباً با غنی سازی ۹۰ درصدی یکسان است!

۴- برجام دیگر کار نمی‌کند. باید در نظر داشته باشیم که هم اکنون در سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد برجام) قرار نداریم و در نتیجه، این توافق نیاز به جایگزینی با توافق دیگری دارد.

۵- جمهوری اسلامی در حال افزایش توان هسته‌ای خود است و با وجود این که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌طور فعال در حال بازرسی است، اما این بازرسی‌ها کافی نیست.

تحلیل محتوای سخنان گروسی

در تحلیل محتوای سخنان گروسی، باید به صورت همزمان نسبت به متن و فرامتن آن‌ها توجه داشت. در ابعاد متنی، ما با ادعاهای غیرحقوقی و مکرری مواجه هستیم که از سوی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح می‌شود.

در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست اینکه با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته‌ای و بی تعهدی مطلق اتحادیه اروپا در تأمین تهدات مالی مندرج در متن برجام، ایران کاهش گام به گام تعهدات خود را در دستور کار قرار داده و بخش اعظمی از این تعهدات، معطوف به مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشورمان می‌باشد.

به عبارت بهتر، خروج ایران از این تعهدات معلول بدعهدی مطلق طرف مقابل و واکنشی کاملاً منطقی و حقوقی نسبت به این موضوع محسوب می‌شود. از این رو کاهش تعهدات برجامی ایران، مصداق «واکنش حقوقی» بوده نه «کنش اولیه» با این حال گروسی در گزارشات و مواضع خود تلاش می‌کند بدون ذکر مقدمه‌ای که منتج به اقدام ایران شده، نهاد متبوعش را در مقام مطالبه گر و ایران را در مقام محکوم جلوه دهد! این همان بازی نخ نمایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام بر اساس روال معمول خود در تقابل با کشورمان دنبال می‌کنند.

نکته دوم اینکه گروسی در مواردی که موضوع بازرسی‌های هسته‌ای از ایران مطرح می‌شود، آژانس بین المللی انرژی اتمی را یک بازیگر مستقل، حقوقی و غیر تأثیرپذیر از توافقات برجام قلمداد می‌کند. به عبارت بهتر، گروسی در صدد القای این گزاره به افکار عمومی دنیاست که فارغ از تعهداتی که در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود دارد، ایران ملزم به تبعیت از الگوهای بازرسی آژانس (در هر دو بعد پادمانی و فراپادمانی) می‌باشد.

نکته سوم اینکه در جریان دو سفر رافائل گروسی به ایران، میان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان تفاهمی در راستی همکاری طرفین بر سر حل و فصل پرونده مکانهای ادعایی صورت گرفت. مطالبه آشکار جمهوری اسلامی ایران، «مختومه نمودن پرونده مکانهای ادعایی» از سوی اژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و حدود و ثغور مطالبات کاملاً شفاف و حقوقی خود را در این خصوص مطرح نموده است.

با این حال گروسی و مقامات آمریکایی-اروپایی نشان داده‌اند که قصد دارند با مفتوح نگاه داشتن این پرونده‌ها، زمینه بازرسی‌های اصلی و فرعی (بازرسی‌های نامحدود زمانی-مکانی) را در ایران در زمان حال و آینده ایجاد کنند. گروسی تاکنون چندین بار در خصوص روال مذاکرات برجام اظهار نظر کرده و معتقد است این توافق عملاً کارآیی لازم را ندارد. مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به لحاظ فرامتنی، در پازلی بازی می‌کند که طراحان اصلی آن در واشنگتن و اتحادیه اروپا به سر می‌برند!

بر این اساس، گروسی سه هدف فرامتنی مهم را در قبال توافق برجام و مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کند. این موارد عبارتند از:

الف) بازگشت یکجانبه ایران به تعهدات مندرج در توافق هسته‌ای، بدون آنکه عملاً تحریمهای جمهوری اسلامی ایران برداشته شود.

ب) زمینه سازی برای بسط نظام بازرسی‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران که با هدف نفوذ امنیتی غرب به اماکن حساس در کشورمان صورت می‌گیرد.

ج) رفع اتهام از آمریکا در قبال خروج یکجانبه از توافق هسته‌ای و ایجاد حاشیه امن برای تروییکای اروپایی در خصوص صدور بیانیه‌های سیاسی و غیر حقوقی علیه ایران.

د) جلوگیری از استناد حقوقی و عملیاتی ایران به بند غروب آفتاب در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد.

و) جلوگیری از انعقاد توافق «تضمین محور» با ایران با هدف ممانعت از بهره مندی ایران از مزایای رفع تحریمها

بازی شفاف اما پیچیده!

بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است. به عبارت بهتر، شناسایی گروسی به مثابه یک شخصیت مستقل در این معادله، خطایی محض محسوب می‌شود. او وظیفه دارد در برهه کنونی، ایده همیشگی مقامات کاخ سفید (بازگشت یکجانبه ایران به برجام در عین عدم رفع واقعی تحریمها) را عملیاتی سازد.

این در حالیست که گروسی اصلی‌ترین وظیفه خود را در این خصوص به صورت عامدانه فراموش کرده است: این مسئولیت، حل موانع فنی توافق هسته‌ای میان ایران و اعضای ۱+۴ است.

حدود و ثغور مطالبات و خطوط_قرمز تعیین شده از سوی کشورمان در مذاکرات وین بر سر مسائل اختلافی از جمله «حل و فصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده در مسیر اجرایی شدن برجام» از ابتدا مشخص بوده و در حال حاضر نیز جمهوری_اسلامی ایران ذره‌ای نسبت به آنها عدول نکرده است.

در چنین شرایطی بخش اعظم عملیات روانی غرب در مرحله پایانی مذاکرات، ناظر بر دفرمه شدن هندسه مذاکرات یا لغو خطوط قرمز تعیین شده از سوی کشورمان صورت می‌گیرد. ضمن آنکه در روند مذاکرات احیای برجام نیز آژانس نه تنها به عنوان یک کاتالیزور و عامل تسریع کننده عمل نکرد، بلکه با طرح پرونده‌های ادعایی به نیابت از رژیم اشغالگر قدس و تاکید غیر حقوقی بر مفتوح نگاه داشتن آن‌ها (حتی در صورت احیای برجام)، عملاً به مانعی در مسیر مذاکرات سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در وین و دوحه تبدیل شد.

در چنین شرایطی اصرار گروسی برای سفر به ایران و ابراز نگرانی وی از ماهیت فعالیتهای هسته‌ای کشورمان را باید در یک پارادایم کاملاً سیاسی -تبلیغاتی مورد توجه و تحلیل قرار داد. بدیهی است که تمرکز جمهوری اسلامی ایران، اعم از دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان انرژی اتمی بر روی خطوط قرمز ما در همکاری‌ها با آژانس و احیای توافق هسته‌ای (وفق قانون راهبردی مصوب مجلس شورای اسلامی)، تنها راه جلوگیری از تکمیل صحنه پردازی مثلث مذکور (آمریکا-آژانس-اروپا) علیه کشورمان می‌باشد.

گروسی در بحبوحه جنگ غزه، از یک سو مسئولیت ارسال پالسهای بحرانی در قبال فعالیتهای هسته‌ای ایران را بر عهده دارد تا جایی که حتی غنی سازی ۶۰ درصدی و ۹۰ درصدی را به عنوان یک مقام ارشد آژانس همسان و دارای آثار عملیاتی همگون تلقی می‌کند!

تقلیل سطح غنی سازی رسمی در ایران از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد، یکی دیگر ازاهداف گروسی می‌باشد، به گونه‌ای که ایران بدون آنکه گامی از طرف مقابل برداشته شود، تن به چنین مطالبه‌ای دهد.

با این حال تجربه سالهای گذشته و اخیر نشان می‌دهد نه تنها جمهوری اسلامی ایران نباید تسلیم مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی (خصوصاً در دوران حضور گروسی در این نهاد ظاهراً بین المللی) شود، بلکه باید برداشته شدن هر گونه گام جدیدی در همکاری با این سازمان را متغیری وابسته به رفع تحریمهای ضد ایرانی (آن هم به صورت تضمین محور) قلمداد کند.

دیگر خبرها

  • استاندارد دوگانه رسانه‌های غربی در خصوص اعتراضات ضد صهیونیستی و اغتشاشات در ایران!
  • رونمایی «دیپلماسی اقتصادی و برندسازی ملی» در نمایشگاه کتاب
  • حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
  • دست‌های پشت پرده در انتخابات به روایت «رشیدی کوچی»
  • فرآیند پرورش و پردازش گوشت مرغ در مدرن ترین مرغداری و کارخانه آمریکا (فیلم)
  • حمله گازانبری امارت به تعهدات آبی با ایران ؛ همسایه‌آزاری تمامی ندارد
  • درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران
  • درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران/ پکن اهرم فشار علیه تهران دارد؟
  • مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق